بارها در مورد این روش درس خوندن با خیلیها صحبت کردم. اما به صورت دقیق فرصت نشده برای کسی توضیح بدم.
دبیرستان که بودم، هرچند توی مدرسه نمونه دولتی درس میخوندم، اما بچه بسیار شیطونی بودم. شر کلاس بودم. برعکس خیلی از همکلاسیهام خانوادهام معلم نبودن، یا مثل همکلاسیهای خوابگاهی، فشاری برای درس خوندن حس نمیکردم. از مشاور بداخلاق با مهر پیشونیش گریزون بودم. مشاور متخصص دبیرستان هم کمکی توی درسهام بهم نکرد. و کلا آدم کلهشقی بودم. تا اینکه با مشاور جدیدی آشنا شدم به نام آقای بیگی. کسی که انگار کمتر کسی پیشش میرفت. میگفت میان پیشم. ولی من همیشه اتاقش رو خالی میدیدم. موجود عجیبی بود آقای بیگی. خندههای عجیب. چهره عجیب. طرز حرف زدن عجیب. خلاصه عجیب بودنش برام قشنگ بود. به نظر میومد این حرفایی داره که بقیه نمیتونن بگن.
هر بار منو میدید میگفت یه بار وقت بذار بیا برات در مورد یه روش درس خوندن جدید صحبت کنم. من دچار کمی تعجب درونی میشدم. آخه من وقت کم نداشتم. چرا باید وقت میگذاشتم. برای من کلا همه آسمون و زمین به یک سمت بود. فکر میکردم شاید اون وقت نداره. که میدیدم اتاقش خالیه همیشه. یه بار رفتم پیشش گفتم کی بیام. که یه وقتی بهم داد. حتی اون موقع هم از این روش چیزی نمیگفت. انگار مردد بود. انگار منتظر یه فرصت بود. موجود عجیبی بود. تا اینکه برام گفت. گفت این روش خیلی ساده هست. اما باید بتونی انجامش بدی.
و این همون روشی هست که میخوام ازش بگم. روش مروووور.
خیلی وارد جزئیات مغزی نمیشم که چرا این روش جواب میده. اما وقتی که یک موضوع در طی زمان برای ما تکرار میشه، با کیفیت خیلی عالی و مطلوبی در ذهن موندگار میشه.
مدت زمانی که آقای بیگی به من گفت: یک روز، ده روز، یک ماه، سه ماه و شش ماه بود. اگر موضوعی به مرحله شش ماه میرسید و مرور میشد، تا سالها به حدی واضح در ذهن قرار میگرفت که انگار همین الان فهمیدیمش.
قسمت بعدی این روش، در برنامهریزی مطالعه بود. زمان مطالعه در این روش تحت فشار نیست. لازم نیست روزی ۱۴ ساعت ذهن رو خسته کنیم. اگر روزی ۶ ساعت مطالعه خلاق و با کیفیت داشتهباشیم به خوبی جواب میده. برای زمانبندی درسها، ابتدا به مدت ده روز، طوری مطالعه میکنیم که از هر موضوع، حداقل یک بار در این ده روز مطالعه کردهباشیم. یک مطالعه خلاق و با کیفیت. خلاصهبرداری هم انجام بدیم. در مدت این ده روز، تعداد صفحاتی که توانستیم در یک ساعت مطالعه کنیم رو برای اون کتاب مینویسیم. من اول کتاب مینوشتم.
چیز دیگهای که توی این ده روز بهش پی میبریم، زمانهایی هست که بیشترین علاقه رو به درس خوندن داریم. پس برای همین زمانها برنامهریزی میکنیم.
بعد از این مدت، تعداد صفحههای اون موضع کتاب رو (مثلا فیزیک) بر سرعت مطالعه که اول کتاب نوشتیم تقسیم میکنیم و مدت زمان مورد نیاز برای مطالعه کل کتاب به دست میاد.
حالا به نسبت زمان کلی مورد نیاز هر درس، درسها رو توی هفته تقسیم میکنیم. اینطوری همه درسها تقریبا همزمان تمام میشن. توجه کنین در برنامهریزی خودتون رو تحت فشار قرار ندین که مطالعه کتابی عقب بیفته. یا اگر حس کردین لازمه این برنامهریزی تغییر کنه، هفته بعد برنامهریزی رو طوری تغییر بدین که کتابی از قلم نیفته.
حالا میرسیم به تایم خیلی مهم مرور
این همون تایم نه کوچولو و نه بزرگی هست که در این روش خودش رو نشون میده. در هر روز حدود یک تا دو ساعت برای مرورها اختصاص بدین و در این تایم به مرور سریع قسمتهایی که باید، بپردازین.
فقط در هر روز صفحاتی که مطالعه میکنین رو در یک سطر بنوسید. تا به وقتش دوباره مرور کنین.
راستی برای تست زدن اصلا اصلا عجله نکنید. تست زدن رو بذارید برای یک ماه مونده به کنکور. مطمئن باشید وقت برای تست زدن زیاد هم میارید. تست زدن زمان زیادی نمیخواد.
اولین باشید که نظر می دهید